روزی دیگر با مدیر

وای چی شد

وقتی رفتم پیش مدیر که چرا این همه زحمت کشیده و زیر آبی رفته .....خشکش زد و از اونجایی که فکر نمی کرد لو بره و من همه چیزو بفهمم ...... برای جلوگیری از جواب دادن و بیشتر ضایع شدن گفت اگه اومدی دعوا بفرما بیرون .....منم ا گفتم متاسفم و زدم بیرون......

از اون روز ما باهم اصلا حرف نمی زنیم.....

خدا عاقبت استخدامی منو به خیر کنه .......ایشالله به سزای اعمالش برسه و منم استخدام بشم و پوزش به خاک کشیده و مالیده و خونی بشه........

مدیر زمخت

من توی یه اداره دولتی کار می کنم و 2 ساله که قراردادی هستم  ولی وقتی قرارشد که استخدامم کنن

 ای دل غافل .... مدیر بخش ، حسابی پیش معاون اداره زیرآبزنی منو کرده و کارمن فعلا تا اطلاع ثانوی لنگ موند

می خوام خفش کنم نامرد

سپردمش به خدا.... ایشالله که خیر نبینه که با آینده جوون گلی مثل من بازی کرد

  

شروع تازه

سلام به همگی

من اومدم

یه دختر بندری

تو این وبلاگ می خوام خاطرات و مطالب جالب واستون بنویسم

خیلی خیلی خوش اومدم       مگه نه؟