ولولوژی۱

پریشب جاتون خالی بازم یه ولولوژی دیگه

 

اول رفتیم عکاسی کلی عکس چاپ کردیمو ....و به یه زوج جوون که پسره کلی خوشتیپ بود ولی آخرش دیدیم که خودش و زنش سوار موتور گازی شدن و رفتن حسابی خندیدیم

خدا بهمون رحم کنه .... که اینقدر مسخره می کنیم.....

بعدش رفتیم دنبال مصی جلوی سمبوسه فروشی ...اونجا پسر همسایه رو دیدیم و مجبورش کردیم واسه ما هم سمبوسه بخره

 

بعدش رفتیم خونه مصی و زدیم رقصیدیم تا ساعت ۱۰

 

بعدش رفتیم خونه خالم چون می دونستیم نومزد دختر خاله که هنوز ندیده بودیمش امشب اونجاست( یه خاله دیگه خبر چینی کرده بود) خلاصه مثلا ما اتفاقی اومدیم اونجا و از برکت نومزد جدید کلی پذیرایی شدیم و چیزای خوشمزه خوردیم و بعد از سریال ترانه مادری یعنی ساعت ۲۳:۳۰ تصمیم گرفتیم بریم خونه بابا بزرگ دنبال مامانم بیاریمش خونه

 

ساعت ۱۲ خونه بابابزرگ بودیمو بعد با مامان جون و داداش کوچولو اومدیم خونه

 

تا ساعتهای ۱:۳۰ بامداد هم به گپ و غیبت کردن از خونه خاله گذشت

 

وای صبح هم به سختی و زور و ضرب پاشدم برم اداره که تو سرویس هم کاملا خواب بودم

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 6 شهریور 1387 ساعت 08:18 http://www.kondar.blogsky.com

سلام . کدوم بندری؟

بندر عباس

زریر چهارشنبه 6 شهریور 1387 ساعت 10:01 http://saansiz.blogsky.com

سلام دختر بندر.
من چند متن از وبلاگتون برداشتم البته با ذکر منبع.
خوب می نویسین.جالب و خوندنی.
موفق باشین و ثابت قدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد